پيام
+
روزي لويي شانزدهم در محوطهي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازي را کنار يک نيمکت در حال نگهباني ديد.
از او پرسيد تو براي چي اينجا قدم ميزني و از چي نگهباني ميدي؟
سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اينجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!
لويي، افسر گارد را صدا زد و پرسيد اين سرباز چرا اين جاست؟
افسر گفت قربان افسر قبلي نقشهي قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم
.:راشد خدايي:.
92/12/1
*ماه بانو*
من هم به همان روال کار را ادامه دادم!
مادر لويي او را صدازد وگفت من علت را ميدانم، زماني که تو 3 سالت بود اين نيمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهباني را اينجا بگذارند تا تو روي نيمکت ننشيني و لباست رنگي نشود!
و از آن روز 41 سال ميگذرد و هنوز روزانه سربازي اينجا قدم ميزند!
فلسفهي عمل تمام شده، ولي عملِ فاقدِ منطق، هنوز ادامه دارد!
*ماه بانو*
**آيا شما هم اين نيمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده ميکنيد؟**
امامت و ولايت
آري ... مثال بارز و روشن و غير قابل انکار ؛ حفظ آداب جاهليت در تمام سرزمين ها مخصوصا ايران با اينکه حتي بعضا فلسفه صحيح هم از اول نداشته ولي هنوز برايش خرج ميشود از مال و فکر و جان و وقت و ...
.:راشد خدايي:.
دروغه