سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف های قشنگ

گل


[ پنج شنبه 88/5/1 ] [ 2:7 صبح ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

دخترا چند نوع داداش دارن!!!!!!!!!!!

1-داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرت!و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!

2-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره

3-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه


4-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه

5-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه

و

.

.6-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودش)!


[ شنبه 88/4/27 ] [ 10:31 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

علت تکه تکه شدن هواپیما و مسافران چه بوده است؟!

عکس ها و تصاویر منتشره از هواپیمای سقوط کرده در قزوین ، بسیار گویا و تکان دهنده است.
تصاویر به وضوح نشان می دهند این هواپیمای توپولف که 16 دقیقه بعداز پرواز دچار سانحه شد ،قطعه قطعه شده  و به جز چند قطعه معدود از جمله اسکلت موتور ، سایر قسمت های هواپیما ، به قطعات زیر تبدیل شده است به گونه ای که اگر کسی بدون اطلاع از حادثه سقوط به محل می رفت ، بعید بود بتواند حدس بزند در آنجا هواپیمایی سقوط کرده است.

این بلا ، با هزاران تاسف ، بر سر مسافران بی گناه پرواز تهران-ایروان نیز آمده است به طوری که شاهدان عینی می گویند حتی یک جسد هم سالم نمانده و همه تکه تکه شده بودند و به قول یکی از امدادگران حاضر در صحنه ، بدن های اکثر مسافران در حد و اندازه های کتاب ، پاره پاره شده بود به طوری که شناسایی اجساد ، عمدتاً به جز از طریق DNA میسر نبوده است.

متاسفانه ، ایرانی ها ، با سقوط هواپیما ، آشنایی زیادی دارند و حافظه همه ما پر است از حوادث تلخ هوایی که به طور متوسط سالانه یک بار تکرار می شود ولی هیچ کدام از ما ، به خاطر نمی آوریم در یک سانحه هوایی ، هواپیما ، در اندازه های ریز تکه تکه و مسافران نیز قطعه قطعه شوند و تکه های آهن و گوشت ، صدها متر مربع را پر کند.
حتی در حادثه تروریستی حمله موشکی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران نیز چنین تراژدی وحشتناکی را شاهد نبودیم و اجساد بسیاری از شهدای آن حادثه کامل و البته زخم خورده باقی مانده بودند.

از این رو ، حادثه اخیر ، گذشته از این که بار عاطفی و روانی شدیدی را بر جامعه تحمیل کرده ، ابهامات متعددی را باعث شده است که واقعیت ماجرا چیست و آیا اشکال فنی و یا مثل همیشه ، خطای انسانی باعث سقوط بوده است یا آن که عوامل دیگری در میان بوده اند که این شرایط استثنایی را پدید آورده اند.

این ابهامات ، وقتی بیشتر تشدید می شوند که برخی متخصصان امر ، مانند خلبانان نیز از چگونگی ماجرا اظهار شگفتی می کنند و از جمله به قطع ارتباط کابین با بیرون ، دقایقی قبل از سقوط اشاره می کنند و می پرسند که در آن واپسین لحظات در کابین چه گذشته است؟ و مسائلی از این دست.

بنابر این ، باید گفت که این بار ، مردم ایران خواهان شفافیت بیشتری هستند و می خواهند بدانند حتی اگر هیچ عامل مشکوکی در ماجرای خونبار اخیر دخیل نبوده است ، از نظر فنی و علمی ، علت تکه تکه شدن مسافران و هواپیما ، آن هم در این حد فجیع چه بوده است؟!
منبع : عصر ایران

[ شنبه 88/4/27 ] [ 10:25 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

روبات.......ازدواج!!!!!!!!!!!!!!!!

 گزارش شیعه آنلاین، "مارتین" در این باره می گوید: من پیشتر با زنی ازدواج کرده بودم و دارای یک بچه بودم اما دیگر از زندگی کردن با زنان خسته و از وی جدا شدم. اکنون برای درآمدن از تنهایی قصد دارم با یک روبات ازدواج کنم اما آنان (مقامات دادگاه) به من این اجازه را نمی دهند.

 


این درحالیست که از سوی دیگر زنی در هلند به نام "بامیلا" اعلام کرد که به دلیل اینکه تاکنون ازدواج نکرده، اکنون سالهاست که با روبات روابط جنسی دارد و زندگی در کنار آنرا دوست دارد و احساس خوشبختی می کند.

 

بامیلا" در ادامه افزود: به زنانی که دوست ندارند با مردان ازدواج کنند، توصیه می کنم با روبات ازدواج کنند زیرا می تواند به خوبی احساسات زنان را درک کند.

 


 

در همین راستا "یمون فان فال" صاحب یکی از فروشگاههای روبات فروشی در هلند می گوید: سالهاست که بسیاری از هلندی ها که دوست ندارند با انسان دیگری زندگی کنند، روبات را برای زندگی مشترک خود انتخاب می کنند زیرا زندگی با روبات به هیچ وجه مشکلاتی را در پی ندارد.

 

 

نظر من:

به نظر من کار درستی نیست...ولی برای کسانی که به قول خودشون با عشق ازدواج میکنن و بعداز مدتی زندگی مشترک از هم سیر میشن و احساس شکست میکنن به نظر من اون هوس بوده که زندگی رو باهاش شروع کردن نه عشق...پس برای بعضی ها که فرق عشق و هوس رو بدونن و بفهمن خوبه...البته برای مدتی...نه همیشه...


[ چهارشنبه 88/4/24 ] [ 1:13 صبح ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

نگاهت...

نگاهت ،‏چشمه ساری است که مرا با خود به دریای خواب و رویا می برد

لبانت،‏خسته از سنگینی سکوت تکیه بر هم نهاده اند

هر طلوع آفتاب با اشک چشمان تو وضو می گیرد

و تا غروب مهربانی تو را سجده می کند


[ شنبه 88/4/20 ] [ 1:40 صبح ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

کبوتر

توی سرمای زمستون
یه کبوتر روی ایوون
خیس شده پرهای نازش
دیگه بالهاش نداره جون


بس به آسمون نگاه کرد دیگه چشماش شده خسته
آخه اون خبر نداره خودشم بارشو بسته


یه دلش پر اصطرابه یه دلش پر از امیده
توی آسمون آبی اون هنوز جفتی ندیده





دلشو زدش به دریا بره دنبالش به هر جا
اما افسوس یه شکار چی نشسته پشت درختا





تا بلند می شه از ایوون میریزه روی زمین خون
 تا میریزه رو زمین خون میشینه جفتش رو ایوون




بس به آسمون نگاه کرد  دیگه چشماش شده خسته
آخه اون خبر نداره خودشم بارشو بسته





یه دلش پر اصطرابه یه دلش پر از امیده
توی آسمون آبی اون هنوز جفتی ندیده



[ سه شنبه 88/4/16 ] [ 11:52 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

مدیون

به تو مدیونم همیشه     مگه می شه بی تو باشم 

  از شبی که رو به رومه چه طوری بی تو رها شم


 

به تو مدیونم همیشه   مثل شب صبح فردا 


 

  مثل موج سرد تنها به نگاه ناز دریا


 

به تو مدیونم همیشه    منه خسته منه بی روح


 

     مثل خاک سرد و تشنه به نوازشهای بارون


 

 


 

آنقدر می گویم از عشقم تا بداند که...

 

 که من عاشقم اگر پایانی هم نباشد من...

 

من از جاده های بی سرانجام برمی گردم فقط به خاطر تو


[ سه شنبه 88/4/16 ] [ 11:49 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

کاش.....

        کاش خانه ام به شکل دایره بود
      کاش افسر نگهبان شب بودم
        کاش معاون آفتاب بودم
       کاش ماه بودم

 


[ دوشنبه 88/4/15 ] [ 3:38 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

ماه

وقتی تو بچه بودی
 ماه بزرگ بود    
 وقتی تو میخندیدی      

 ماه میرقصید
 وقتی تو گریه میکردی 
  ماه دیوانه می شد
  وقتی تو حرف میزدی 
ماه ساکت بود
 وقتی توراه میرفتی   
 ماه دنبالت می آمد 
 وقتی غصه میخوردی
 ماه آه میکشید
  وقتی تو نماز میخواندی
 ماه به سجد ه ات میرفت
  وقتی تو دعا میکردی 
  ماه آمین میگفت 
 وقتی تو کتاب میخواندی  
 ماه نزدیکتر می آمد

  وقتی خوابت نمی برد
 ماه لالایی میکرد

  ووقتی تو بیدارشدی
                                            ماه رفت


[ دوشنبه 88/4/15 ] [ 3:37 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]

شعرررررر

هیچ کس من را چنین آشفته و گریان ندید

هر که دردم را شنید بی اختیار از من برید

تو شدی در زندگی تمام هست و نیستیم

عشق من با من بمان با صد هزار عشقو امید

با ذکر نامت هر شب و روز و سحر می شود

چشمان خیسم تا سحر با ذکر نامت پر امید

عشق من با چشم زیبایت چنین معنا گرفت

یوسفم در چشم معشوقش چنین حسی ندید

آ ن که یوسف را چنین آشفته و عاشق بدید

عشق پاک و ساده ام را ان چنان باید ندید

 

eeesshhhggghhhh


[ چهارشنبه 88/4/10 ] [ 2:45 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >