سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف های قشنگ

کبوتر

توی سرمای زمستون
یه کبوتر روی ایوون
خیس شده پرهای نازش
دیگه بالهاش نداره جون


بس به آسمون نگاه کرد دیگه چشماش شده خسته
آخه اون خبر نداره خودشم بارشو بسته


یه دلش پر اصطرابه یه دلش پر از امیده
توی آسمون آبی اون هنوز جفتی ندیده





دلشو زدش به دریا بره دنبالش به هر جا
اما افسوس یه شکار چی نشسته پشت درختا





تا بلند می شه از ایوون میریزه روی زمین خون
 تا میریزه رو زمین خون میشینه جفتش رو ایوون




بس به آسمون نگاه کرد  دیگه چشماش شده خسته
آخه اون خبر نداره خودشم بارشو بسته





یه دلش پر اصطرابه یه دلش پر از امیده
توی آسمون آبی اون هنوز جفتی ندیده



[ سه شنبه 88/4/16 ] [ 11:52 عصر ] [ *ماه بانو* ] [ نظر ]