شعرررررر
هیچ کس من را چنین آشفته و گریان ندید
هر که دردم را شنید بی اختیار از من برید
تو شدی در زندگی تمام هست و نیستیم
عشق من با من بمان با صد هزار عشقو امید
با ذکر نامت هر شب و روز و سحر می شود
چشمان خیسم تا سحر با ذکر نامت پر امید
عشق من با چشم زیبایت چنین معنا گرفت
یوسفم در چشم معشوقش چنین حسی ندید
آ ن که یوسف را چنین آشفته و عاشق بدید
عشق پاک و ساده ام را ان چنان باید ندید
[ چهارشنبه 88/4/10 ] [ 2:45 عصر ] [ *ماه بانو* ]
[ نظر
]